مسجد جامع، یکی از علمای معروف تبریز، از خانوادهی « مجتهد » ظاهراً پسر مرحوم « حاج میرزا جواد » نماز جماعت میخواندند. به مجرّد ورود « مرحوم حاج سیّد حسین خامنهای » که از نجف آمده بود و طلبهها و فضلای تبریزی در طول اقامت او در نجف، پیش او درس خوانده بودند و او حقّ استادی بر گردن آنها داشت از جمله پدر همین آقازادهای که در این مسجد نماز میخواند به اصرار، ایشان را آوردند و در این مسجد جامع امام جماعت شد. شنیدهاید و در کتابها هم نوشتهاند که مرحوم « شیخ محمّد خیابانی » قبل از اینکه وارد مبارزات مشروطیت شود، گاهی نایبِ پدرزن خود میشد پدر زن او مرحوم حاج سیّد حسین بود که جدّ ماست و در همین شبستان مسجد جامع، به جای ابوالزّوجهی خود نماز میخواند و از همین جا، شهرت خودش را بتدریج به دست آورد. چه قضایا و چه حوادثی بود، و چه بزرگانی آن روز در تبریز بودند ! مرحوم آقا « میرزا ابوالحسن انگجی »، مرحوم آقا « میرزا حسن مجتهد »، مرحوم آقا « میرزا صادق آقایتبریزی »، مرحوم آقا « میرزا محسن آقای تبریزی » که علم اینها، تقوای اینها، قضایای اینها در حوزههای درس، عبادتها و بقیه مسائلشان داستانها و ماجراهایی دارد؛ و بعد هم مسائل سیاسیشان در این شهر بزرگ. علمای تبریز، یک عدّه در طرف مشروطه و یک عدّه در طرف ضدّ مشروطه بودند. هر دو دسته، از علما و هر دو دسته دارای مریدان و دوستان و علاقهمندان؛ و همه عالم و مجتهد و فقیه.