بیانات سال 72


می‌کند همه‌ی کمبودها و کسریها را به گردن روحانیون بشکند و بگوید « اینها موجب هستند .» بالاخره وقتی کسی کاری به این عظمت را می‌خواهد انجام دهد، این چیزها هم در آن هست. ما که نباید تعجّب کنیم ! یادمان بیاید که شخصیتی مثل امیرالمؤمنین، در زمان خودش متّهم شد به این‌که نماز نمی‌خواند ! ما چه توقّعی داریم !؟ البته زمان ما، از زمان امیرالمؤمنین خیلی بهتر است. ایمان مردمِ ما، از ایمانِ سربازان امیرالمؤمنین به مراتب بالاتر است. مردم ما، امیرالمؤمنین را ندیدند و صدای او را نشنیدند؛ اما به ندای او پاسخ دادند. آنها علی را از نزدیک می‌دیدند، درعین‌حال آن‌طور او را آزار می‌کردند. امیدوارم که خداوند متعال به ما توفیق دهد. من آنچه که می‌خواهم در پایان سخن عرض کنم، راجع به حوزه‌ی علمیه‌ی تبریز، و آن طور که جناب آقای « ملکوتی » ذکر کردند، تعداد مدارس و طلّاب و فضلا در سرتاسر آذربایجان و آن دو استان دیگر است. آنچه که مهم است، این است که هر کدام از آقایان معمّمین حفظهم‌الله و اعلی‌الله‌ذکرهم، هر جا که هستند، آن کار را در آن‌جا خوب و درست انجام دهند. کسی که طلبه است، دُرست درس بخواند، سعی کند باسواد و ملّا شود. کسی که مدرّس است، سعی کند با دل و جان تدریس کند. کسی که شغلی از مشاغل روحانی دارد، سعی کند بی‌غرضی و بی‌نظری و بی‌اعتنایی خود به زخارف دنیا را عملاً نشان دهد. همه سعی کنند وحدت کلمه را حفظ کنند. اختلاف و دودستگی و در پوستین یکدیگر افتادن و این

«13»