میکردند. اما نهضتهای صحیحی که به وجود آمد، برای این به وجود میآمد که بلکه بتوانند حکومتی تشکیل دهند که بر پایهی قرآن باشد. برپایهی قرآن، یعنی چه ؟ یعنی قوانین و مقرّرات و عمل نظام عمومی و جمعی در آن جامعه، براساس حکم دینی باشد. این یک. کسی هم که در رأس حکومت قرار میگیرد، با معیارهای دینی برای حکومت منطبق باشد. این دو. این، معنای حکومت اسلامی و قرآنی است. البته مراتب دارد. یک وقت کسی که در رأس حکومت قرار میگیرد، شخصیتی در حدّ معصوم یا دون معصوم است. یک وقت هم نوبت به روسیاهانی امثال بنده میرسد. بههرحال، نظام و ترکیب و قوارهی کلّی، همان است. اشخاص، البته کم و زیاد دارند، کوچک و بزرگ دارند. اما برای این تلاش میکردند. بنده در حالات بعضی از علمای بزرگ دیدهام که آرزو و امیدِ تشکیل حکومت در آنها هم بوده است. ازجمله مرحوم سیدرضی ( ۲ ) رضواناللهتعالیعلیه است که از بعضی از اشعار منافسات او با خلیفهی عباسی، این معنی به دست میآید که با خلیفه عباسیِ زمان، منافسه میکرده است. معلوم میشود که آن بزرگوار، آرزوی حکومت و خلافت داشته است که البته در جوانی به سال ۴۰۶ از دنیا میرود. یعنی تقریباً سی سال قبل از برادر بزرگش « عَلَمالهدی ( ۳ )». همچنین « ابن طاووس »، که من در یکی از کتابهای او دیدم ( الان بعید العهدم. احتمال میدهم