ولی به فیض شهادت نرسیدند، همینطورند. لذاست که من جانبازانِ عزیز را در حکم شهدا میشناسم. کسی که رفته، خود را به آغوش خطر انداخته و خود را تقدیم کرده است؛ این گلوله یا ترکش خمپارهای که به پای این جوان یا به چشم یا به دست او خورده و جانبازش کرده، میتوانست به قلب او بخورد. به میدان رفت و داد آنچه را که باید بدهد. لذا، او هم در معنا، در معرض شهادت قرار گرفته و در حکم شهید است. رزمندگان نیز همینطور. آنهایی هم که در دلِ خطرهای بزرگ رفتند، اما سالم برگشتند، در حکم شهیدند. این خصوصیتِ رزمندگان و شهدای ماست که شهادت را با آغوشِ باز استقبال کردند. مثل شهدای صدر اسلام. مثل شهدای کربلا. که دربارهی آنها گفتهاند: لَبِسُو القلوبَ عَلی الدُّروع وَ اقبلوا یَتَهافَتوُنَ علی ذهاب الْاَنْفُس. ( ۱ ) دلهایشان را در معرض تیرهای دشمن گذاشتند. ( من بعداً راجع به جانبازان جملهای عرض خواهم کرد، که خوب است توجّه کنند .) در نظام و انقلاب اسلامی، خانوادههای شهدا هم با خانوادههای کشته شدگان ملتهای دیگر و کشورهای دیگر یک فرق اساسی دارند: این خانوادهها، این مصیبت را، با خدای متعال حساب کردند. آن را مثل نعمتی از خدای