عامل خود فرمودند: « باید عمل برای ما طعمه نباشد ». این عمل، این کار، این شغل، این مسؤولیت، طعمهای برای ما نباشد. شما هوشمندید و میفهمید که این دو نوع برداشت، چقدر در کار تأثیر میگذارد. انسان وقتی کار را طعمه میداند، مال خود میداند، در خدمت خود میداند، آنوقتْ ممکن است کارهایی از او سر بزند که همانها، مشکلات ایجاد میکند. همانهاست که بنای یک تمدّن، یک نظام و یک تشکیلات را میلرزاند. به خلاف اینکه فردی بگوید: من در خدمت این کارم. من در خدمت این سمَت و شغلم. بنده کی هستم ؟ طلبی از کسی ندارم. من حالا از خودم، برای شما میگویم: این طور جاها، گفتنِ شرح حال، نباید تعریف به حساب بیاید. بد نیست. من برای بعضیتانْ مثل برادر و برای بعضیتان مثل پدرم. این شرح حالها، عیبی ندارد. ما، قبل از ورود امام رضواناللهتعالیعلیه، که در دانشگاه تهران تحصّن کرده بودیم چهار، پنج روز مانده به ورود امام، جلسهای با دوستان تشکیل دادیم. اغلبِ دوستان هم از روحانیون بودند گفتیم: « خوب؛ فردا امام وارد تهران میشوند. مردم میریزند سرمان؛ هر کس کاری دارد، مراجعهای دارد، حرفی دارد. باید از حالا آماده باشیم و تشکیلات بیت امام را منظّم کنیم. هر کس مسؤولیتی به عهده بگیرد .» همه قبول کردند که بیاییم دربارهی این قضیه فکر کنیم.