زندگى مىدهد و خودش مىشود صاحبخانه ! طبیعى است که صاحبخانه اعتراض کند؛ طبیعى است که با مشت به در بکوبد؛ طبیعى است که اگر توانست، دهان غاصب را خرد کند؛ طبیعى است که به همهجا متوسّل شود. به دادگاهها، به این و آن و به هرجا که احتمال مىدهد به دادش برسند، متوسّل شود. وقتى دستش به جایى نرسید، خودش وارد مىشود و با مشت، با لگد، با چوب و با هرچه دارد، با اشغالگر مقابله مىکند. آیا این شخص که صاحبخانهى اصلى است، باید مورد ملامت قرار گیرد که تو چرا خشونت مىکنى !؟ امروز به فلسطینیها مىگویند چرا خشونت مىکنید !؟ خشونت را چه کسى مىکند ؟ فلسطینى صاحبخانه است. آمدهاند خانهى او را با زور، با دغلکارى، با تزویر، با استفاده از قدرت جهانى و با استفاده از پشتیبانى قدرتهاى بزرگ گرفتهاند. یکروز انگلیس و امروز امریکا، خانهى او را از او گرفتهاند. کسانى هم که به آنجا آمدهاند، مال کشورهاى مختلفند. از آلمان، از انگلیس، از ایتالیا، از استرالیا، از روسیه، از کشورهاى شرقى و از کشورهاى عربى، یک عدّه آدم بىوطن و بىملیت، یکجا جمع شدهاند و خانهى فلسطینیها را غصب کردهاند. آیا این صاحبِخانه، حق ندارد فریاد بزند ؟ مردهایشان مُردند. رفتند داخل اردوگاهها و درون همان پستویى که به آنها در آن خانه داده بودند، جان خود را از دست دادند. اما امروز جوانانشان، بچههایشان این وجدانهاى بیدار با الهام از بیدارى عمومى مسلمانان و انقلاب بزرگ اسلامى در ایران، بیدار شدهاند و با هر وسیلهاى که مىتوانند به دست بیاورند،