بیانات سال 72


پس، اصیلترین و والاترین فرهنگ بومیِ ما اسلام است و البته، آداب و عادات و خطّ و زبان و بقیه‌ی چیزهایی که مربوط به این ملت کهن و کشور بزرگ است، همه‌اش به حال خود باقی است. امروز، بنابر اهمیت دادن به فرهنگِ خودی است. من می‌خواهم از شما برادران و خواهران تبریزی شما که اهل فرهنگ و اهل فکر هستید درخواست کنم نقش اوّل خودتان را که در طول تاریخِ گذشته نسبت به فرهنگ این کشور داشتید، امروز بازیابی و آن را برای خودتان حفظ کنید. این یک مقام ممتاز برای شماست. این مسأله‌ی « تهاجم فرهنگی » که بنده بارها از آن اسم می‌آورم و حقیقتاً و قلباً و روحاً، نسبت به آن حسّاس هستم، دو شاخه‌ی اساسی و مهم دارد که هر دویش برای شما قابل توجّه است. یکی عبارت است از جایگزین کردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ بومی، که این ادامه‌ی همان کاری است که در دوران پهلوی به صورت آزاد و نرخ شاه عبّاسی انجام می‌گرفته و در دوران اسلامی قطع شد. اینها فشار می‌آورند که همان کار باید انجام گیرد. این، یک شاخه. شاخه‌ی دوم عبارت است از حمله به جمهوری اسلامی، حمله به ارزشهای جمهوری اسلامی و ارزشهای ملت ایران، از طرق فرهنگی. با نوشتن، با تهیه‌ی فیلمها، یا نمایشنامه‌ها، یا تنظیم کتابها یا فصلنامه‌ها. این کار هم، الان در کشور ما با هدایت بیگانه انجام می‌گیرد. نه این است که ما ندانیم؛ خیر ! ما می‌دانیم. بنده خودم با همه‌ی اشتغالاتی که دارم، اغلب مجلّات این کشور

«14»