بیانات سال 72


داریم؛ یک نوع غذا داریم؛ یک نوع پوشش داریم. اینها مال ماست. چرا باید سلام علیک ما مطرود شود و سلام علیک فرنگی جای آن را بگیرد ؟! خورد و خوراک خود ما مطرود شود و خورد و خوراک فرنگی جای آن را بگیرد ؟! لباسِ بومی ما مطرود شود و لباس فرنگی جای آن را بگیرد ؟! بنده، چند سال قبل از این به « شورای عالی انقلاب فرهنگی » گفتم یک کمیته تشکیل دهند و یک مقدار راجع به لباس بومی ملت ایران بحث کنند. بحثِ اجبار و الزام نیست؛ بحثِ تحمیل نیست. لباس، آزاد است. هر کس هر چه می‌خواهد می‌پوشد. مثل همین حالا که آزاد است. شما هر لباسی بپوشید کسی نمی‌گوید « آقا؛ چرا این لباس را پوشیدید ؟» بنا نیست و معنی ندارد بگویند « شما چرا پیراهن پوشیدی ؟ چرا کت پوشیدی ؟ چرا قبا پوشیدی ؟» لیکن بالاخره معلوم شود که قوم ایرانی، با این سابقه، آیا لباس مخصوصی برای خودش ندارد ؟ ما گفتیم بنشینند این را بررسی کنند. اما آن کمیته، کار قوی و شُسته رُفته‌ای انجام نداد. البته مشغولند؛ هنوز هم مشغولند. لیکن کاری که آن‌وقت مطلوب بنده بود، خیلی دنبال نشد. اخیراً اطّلاع پیدا کرده‌ام بعضی از شخصیتهای علمی و فکری ایرانی که ساکن کشورهای خارجی هستند و کاری هم به کار ما ندارند جزو جمهوری اسلامی یا جزو علاقمندان به جمهوری اسلامی نیستند؛ اما به کشورشان ایران علاقه دارند از آن‌جا تماس می‌گیرند و اصرار می‌کنند: « حال که یک نظام و دولت ملی بر سرکار است و به مسائل خودی اهمیت

«5»