بخصوص مجلّات ادبیرا میبینم و لااقل تورّقی میکنم. البته مقالات را معمولاً برای من جدا میکنند؛ جزوه درست میکنند؛ بولتن تهیه میکنند و مرتّب پیش من میآورند. اما من علاوه بر آنها، خودِ آن مجلّات را هم نگاه و تورّق میکنم. بعضی از مقالات و بعضی از شعرها را میخوانم و میبینم که چه کارها انجام میگیرد. دستگاههای کشور هم کاملاً میدانند. خطاست اگر کسی خیال کند که مسؤولین کشور، سرشان کلاه رفته و مثلاً فلان جریان یا حرکت فرهنگی، در فلان گوشه کار خودش را انجام میدهد و کسی هم ملتفت نیست ! نه؛ اینگونه نیست. خیلی هم خوب ملتفت هستیم. منتها مقولهی فرهنگ، مقولهی چوب و چماق نیست. مقولهی فرهنگ، با مقولهی میدان جنگ فرق دارد. هر میدانی، ابزار و سلاح خودش را دارد. ما از اینکه حتّی مخالفین جمهوری اسلامی، با شیوههای ظریف و روشهای فرهنگی و استفاده از ابزار فرهنگی، علیه جمهوری اسلامی سخن بگویند و افکار مخالف را پخش کنند، نگران نمیشویم. بنده حتّی علاوه بر اینکه نگران نمیشوم، گاهی اوقات احساس خشنودی هم میکنم. برای اینکه نفْسِ مطرح شدن این فکر مخالف و تحرّکی که در اثر آن در جامعه به وجود میآید، برای ما مغتنم است و چیز خوبی است. ما از آن بدمان نمیآید. ما استقبال میکنیم. منتها، آنچه که هست، یک بسیج عمومی در میان ادبا، روشنفکران، نویسندگان، شعرا، هنرمندان، سینماگران، دانشمندان و اساتید برای مقابله با آنچه که دشمن هدایت میکند، لازم است. این بسیج عمومی باید انجام گیرد.