بیانات سال 72


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین المظلومین و المجاهدین فی‌سبیل‌الله و الشّهداء باموالهم و انفسهم. برای بنده بسیار موجب مسرّت است که امروز با جمع بسیجیان عزیز آذربایجان، این دیدار باصفا و صمیمیّت را داشته باشم. حقیقتاً نقطه‌ی روشن عشق و محبّت ما عبارت است از عنصر عزیز و بی‌همتای بسیج. و بنده در فکر این بودم که در یک جمعی از بسیجیان شرکت بکنم و علاقه‌ی خودم و امید خودم به بسیج را یک بار دیگر روبه‌رو با آنها در میان بگذارم. الحمدلله که آنچه میخواستیم، در تبریز پیش آمد. تبریزی که مرکز شور و عشق ومجاهدت فداکارانه است و بسیج تبریز همان عنصر باارزشی است که در قالب لشکر عاشورا به‌طور عمده و شاید بعضاً در غیر آن، در میدان نبرد در طول سالهای جنگ تحمیلی آن کارهای درخشان را انجام دادند. بسیاری از سرداران لشکر عاشورا هم بسیجی بودند. سپاهیان برجسته‌ی ما هم، همه در درجه‌ی اوّل بسیجی هستند؛ بسیج عظیم مردمی افتخارآفرین جمهوری اسلامی، آن هم در بخش تبریز و با آن سابقه‌ها و خاطرات پرشکوه. این

«1»