بیانات سال 72


جلسات گوناگون با بعضی از افرادی که اهل این چیزها هستند، مکرر صحبت کرده‌ام و ثابت کرده‌ام که این حرف اصلاً مفاد و محصل درستی ندارد. هنر برای هدف است و البته آن هدف در وجود انسان است. من می‌خواهم بپرسم این هنر را که یک وسیله است و شما بحمدالله نوع فاخر و برجسته و در مواردی سرآمدش را در اختیار دارید باید وسیله‌ی چه قرار بدهید ؟ خوشبختانه من می‌بینم این‌جا به اصالتها، اندیشه‌های اسلامی، احساسات اسلامی و فکرهای اصیل بومی ما توجه شده است. امروز مسائل بومی ما اصلاً از مسائل اسلامی جدا نیست؛ کاملاً آمیخته است. هر جا می‌گوییم تفکر ایرانی، هیچ وقت منفک از تفکر اسلامی نیست. نمی‌دانم شما آقایان چقدر با شاهنامه مأنوسید. من با شاهنامه مأنوسم. حکمت شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ حکمت قرآنی است. اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فرودسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه. بیان زندگی قهرمانها و پهلوانها و شخصیتهای مثبت مثل رستم و اسفندیار در شاهنامه، در اندیشه‌های اسلامی ریشه و ظهور و بروز دارد. عکس آن، شخصیتهای منفی مثل تورانی‌ها یا بعضی از سلاطین، مثل کیکاووس شخصیتهایی هستند که در تفکر اسلامی بوضوح کوبیده شده‌اند. اما تفکر اوستایی چیست و چیزی که می‌تواند حکمت اوستایی را به ما نشان دهد، کجاست ؟ زمان فردوسی هم بیش از الان نبوده. این‌طور نیست که ما خیال کنیم زمان فردوسی تفکر اوستایی

«4»