بیانات سال 72


اهل هنر، چیزی اضافه‌ی بر انسانهای معمولی دارند و اگر چگونگی استفاده‌ی از آن بایسته باشد، بسیار باارزش است. هنر، چیز خیلی فوق‌العاده‌یی است. هنر را درست نمی‌شود تعریف کرد. البته هنر را خیلی تعریف کرده‌اند؛ بنده هم این‌جا و آن‌جا دیده‌ام و خوانده‌ام؛ اما هنر یک کیفیت معنوی است؛ خواص و آثارش را می‌شود تعریف کرد، ولی خود هنر را نمی‌شود تعریف کرد. هنر مثل روح انسان است؛ اگر بخواهیم روح را تعریف کنیم، چه می‌گوییم ؟ روح قابل تعریف نیست؛ انسان فقط می‌تواند خواص و آثار آن را تعریف کند؛ هنر هم چنین چیزی است. هنرها ریشه و وجه مشترکی دارند. یکی از آقایان رابطه‌ی بین موسیقی و نقاشی را بیان می‌کردند؛ این حرف درستی است. همه‌ی هنرها ریشه‌ی مشترکی دارند، منتها شاخه‌های گوناگونی هستند؛ در حقیقت شاید بشود گفت انواعی هستند برای یک جنس؛ یا حتّی اصنافی هستند در یک نوع؛ شاید تا این حد انسان بتواند اینها را نزدیک و خویشاوند با هم بداند. البته من با بعضی از هنرها مثل شعر سروکار دارم، اما با این هنر آشنایی ندارم. به‌هرحال شما را زیارت کردیم و از صفای شما خیلی استفاده بردیم و این نمایشگاه برای من بسیار جالب بود. کار خوبی است که وزارت ارشاد با هنرمندان این رشته و رشته‌های دیگر، تفاهم به وجود بیاورد. تفاهم غیر از قرارداد است؛ یعنی فهم متقابل؛ هم آنها بفهمند که شما می‌خواهید به کار آنها خدمت کنید، و هم شما بفهمید که آنها چه متاعی دارند و آن مایه‌ی هنر چیست.

«2»