آشکارتر بوده؛ خیر، آنوقت هم بیش از آنچه الان ما در اختیار داریم، نبوده است. لذا حکمت قرآنی، همان حکمت ملی بومی و ایرانی ماست. این مفاهیم میتواند در این نقشها و تابلوها بیاید و وسیلهیی بشود برای گسترش عالیترین و زیباترین و سازندهترین و مفیدترین و پُربهرهترین مفاهیم. البته نمیخواهم بگویم یک هنرمند خود را محبوس کند. هنرمند گاهی دوست میدارد مثلاً چیزی را بکشد که هیچ ارتباطی به ایدههای اسلامی یا ایرانی ندارد، یا اصلاً فلسفهیی ندارد؛ فقط لبّ احساس خود اوست. هنرمند باید از این کارها بکند؛ هیچ هنرمندی نیست که این را نداشته باشد. بنده به عنوان عقیدهی شخصی، او را منع نمیکنم. این احساس از هنرمند غیرقابل تفکیک است که لبّ احساسات خود را با زبان ویژهی هنرِ خودش بیان کند. این احساس گاهی نه ارتباطی به فکر دارد، نه ارتباطی به فرهنگ دارد، نه ارتباطی به سنتها دارد، نه ارتباطی به عقیده دارد؛ هنرمند احساسی دارد که میخواهد آن را بیان کند؛ این هیچ مانعی ندارد و هیچ مخالفتی با این نیست؛ لیکن آنجایی که میخواهیم ایدهیی را بیان کنیم، به نظر من هنر یکی از بهترین چیزهایی است که میشود تفکرات اسلامی را با آن بیان کرد. چند تا کار شهید و رزمنده را هم من اینجا دیدم که واقعاً بسیار باارزش است. همین کارهای مربوط به عاشورا، صبح عاشورا و عصر عاشورا واقعاً بسیار باارزش است. من هر وقت تابلوی آقای فرشچیان را که خود ایشان چند