دربارهی این کار، اگر بشود اسمش را نصیحت یا اظهارنظر گذاشت، یک کلمه عرض کنم. هنر یک ابزار است. هیچ شکی نیست که هنرمند به هنر خودش مبتهج است؛ یعنی هنرمند، زنده به هنر است. ظاهراً این شعر از مسعود سعد است: گردون ز رنج و درد مرا کشته بود اگر پیوند عمر من نشدی نظم جانفزای شاعر، سالهای متمادی شاید نوزده سال در دو نوبت در زندان به سر میبرده، اما به همین هنر زنده بوده است. درعینحال که هنرمند به هنر خودش مبتهج است و آن را دوست میدارد و جزو جان اوست، اما یک وسیله است؛ مثل بیان. بیان در انسان از هنر کمتر نیست « علّمه البیان » و شما ببینید انسان بیبیان چه میشد. بیان، خود بزرگترین خاصیت انسان است. به انسان میگویند « حیوان ناطق »؛ اما خود این بیان یک وسیله است. من میخواهم اشاره کنم به بحثی که در زمان رژیم گذشته بود در محافل ماها هم بود که هنر را برای چه میخواهیم. هنر را برای هنر میخواهیم ؟ یا هنر را برای هدف هنر میخواهیم ؟ بعضیها بودند برای اینکه هنر را منحط کنند و در حقیقت ریشهی آن را بخشکانند، میگفتند: هنر برای هنر است. این حرف معنی ندارد. من در