یا سه روز الان دقیقاً یادم نیست بیشتر نبود و محلّ استقرار ما، در اهواز بود. یک جا را شما توی فیلم دیدید که ما از خانهها عبور میکردیم. این، برای خاطر این بود که منطقه تماماً زیر دید مستقیم دشمن بود و بچههای سپاه برای اینکه بتوانند خودشان را به نزدیکترین خطوط به دشمن که شاید حدود صد متر، یا کمتر، یا بیشتر بود برسانند، خانههای خالی مردمِ فرار کرده و هجرت کرده از آبادان و قسمت خالی خرمشهر را به هم وصل کرده بودند. الان یادم نیست که اینها در آبادان بود یا خرمشهر ؟ به احتمال قوی، خرمشهر بود ... بله؛ « کوتشیخ » بود. این خانهها را به هم وصل کرده و دیوارها را برداشته بودند. وقتی انسان وارد این خانهها میشد، مناظر رقّت انگیزی میدید. دهها خانه را عبور میکردیم تا برسیم به نقطهای که تک تیرانداز ما، با تیر مستقیم، دشمن و گشتیهایش را هدف میگرفت. من بچههای خودمان را میدیدم که تک تیرانداز بودند و خودشان را رسانده بودند به پشت سنگرهایی که درست مشرف به محل عبور و مرور دشمن بود. البته دشمن هم، به مجرّد اینکه اینها یکی را میانداختند، آنجا را با آتشِ شدید میکوبید. اینطور بود. اما اینها کار خودشان را میکردند. این یک قسمت از خانهها بود که ما رفتیم دیدیم. خانههای خالی و اثاثیههای درست جمع نشده که نشانهی نهایتِ آوارگی و بیچارگىِ مردمی بود که اسبابهایشان را همینطور ریخته بودند و رفته بودند. خیلی تأثّرانگیز