ندای وحدت در دنیا، گران جا افتاده است. این را آسان نشکنید ! هر که بشکند خیانت کرده است؛ هر که میخواهد باشد. فرقی نمیکند سنّی باشد یا شیعه باشد.
اینکه امام بزرگوار توانست اسلام را عزیز کند، به برکتِ ایجادِ احساسِ وحدت در بین مسلمین بود. مسلمان در اقصی نقاط عالم، به نام امام حرکت میکرد. فکر نمیکرد که « مذهب من چیست ؟» « من سنّیام، او شیعه است .» « او سنّی است، من شیعهام .» این حالت برای دشمن، حالت مضرّی است. دشمن میخواهد این را بشکند. حال اگر دوست این را بشکند چه ؟ اگر بهجای قدرتهای استکباری، خودِ من و شما، با حرف زدنمان، با نوشتنمان، با گفتنمان، این وحدت را بشکنیم، شیعه را از سنّی، سنّی را از شیعه جدا کنیم، چه میشود ؟ بعد که اینها از هم جدا شدند، نوبت میرسد به فرقههای سنّی: این فرقه را از آن فرقه، اصحاب این اصول را از اصحاب آن اصول، اصحاب این فروع را از اصحاب آن فروع. بعد نوبت میرسد به شیعه: این فرقه را از آن فرقه، این دسته را از آن دسته ! مگر بر کسی ابقا میکنند چرا ما باید به خواست دشمن حرکت کنیم ؟ اینکه امام اینقدر روی مسأله « وحدت » تکیه میکردند، برای این است که این، یک مسأله احساساتی نیست. این یک مسأله عقلانی است. هر کس به مقدّسات آن فرقه دیگر اهانت کند، اگر با خشونت و اهانت با فرقه دیگر برخورد کند، به هر اندازه که بُردِ کارِ او باشد، به این وحدت ضربه زده است؛ هر که میخواهد باشد.