البته من در این خصوص، بارها صحبت کردهام و آرزوهای خودم را به زبانهای مختلف عرض کردهام. این آرزوها، مخصوص بنده هم نیست. من یک طلبه و یک عنصر حوزه بودهام. خودِ حوزه است که این فکرها را به عناصر خودش میدهد. ما هم از حوزه اینها را یاد گرفتیم. خودِ حوزه، کانون پیدایش این تفکّرات و آگاهیها و پیشنهادهاست. الان هم در خودِ حوزه، در سطوح مختلف، افراد صاحبنظر و بصیر و کارآمد، فراوانند. در سطوح اعلای حوزه، مردان روشنفکر، علمای بزرگِ آگاه که ما آنها را میشناسیم و سوابق کارهاشان را میدانیم و از نوآوریهایشان اطّلاع داریم فراوانند. منتها باید این کارها دنبال شود. البته از انصاف نگذریم، در این یکی دو سال اخیر، کارهای بسیار خوبی شده است. مدیریت و آن مجمع عالی ادارهی حوزه، کارهای بسیار باارزشی انجام دادهاند. اینها برای شروع خوب است؛ اما این روند باید تند و تسریع شود. بنده تصوّرم این است که ما باید ببینیم چه از بیرون لازم داریم، و بعد ببینیم چگونه و با چه برنامهای میشود آن را در حوزه به وجود آورد. ما اوّلاً در زمینهی علوم، فقط به علم فقه و اصول احتیاج نداریم. اگرچه فقه و اصول اساسیترین کاری است که حوزه انجام میدهد. چرا ؟ برای اینکه ادارهی جامعه با شریعت اسلامی است و شریعت اسلامی با فقه به دست میآید و اصول هم مقدّمهی آن است. لکن فقه، با همهی مقدّماتش از اصول و