غالباً آدمهای زرنگی بودند. شما نگاه کنید به « جامعالشتات ». انسان حظ میکند از این مرد ملّا، به این زیرکی و به این هوشیاری ! انسان واقعاً لذّت میبرد از آن زرنگی و هوشیاری میرزای قمی ! پس، حتی در آن دورانها هم، حوزه در معرض حضور نبود؛ مورد استفتای واقعی نبود؛ از آن، بهطور واقع نمیخواستند که « شما چه میگویی تا ما عمل کنیم ؟» امروز بهطور واقع از حوزه میخواهند که « شما چه میگویید تا ما عمل کنیم ؟» البته روشن است که وقتی ما میگوییم « از حوزه میخواهند »، معنایش این نیست که در همهی امور جزئی کشور میروند سراغ هر کس از اشخاص حوزه یا هر یک از آحاد حوزه و از او اجازهی کار میخواهند. نه؛ اینطور چیزی نیست. دستگاهْ نظام دارد، تشکیلات دارد، رئیس و مرؤوس دارد، سلسله مراتب دارد؛ همه کارهای خودشان را انجام میدهند. اما هر مسألهی اساسی و جدید که در جامعه مطرح شود و حکم الهی در آن روشن نباشد، اوّل سؤالی که به ذهن مسؤولان میآید، این است که « حکم خدا در این باره چیست ؟» یا اگر از آن طرف، از طرف مراکز علمی حوزه، حرف جدیدی دربارهی مسألهای که تاکنون حکمی داشته یک مجرا و جریان خاص داشته است مطرح شود، دستگاه ادارهی کشور، آن را با روی باز و با استقبال میپذیرد و مغتنم میشمارد. این، دورهی حضور است.