موضعگیریای میشود و بعد، همان موضعگیری فضای عمومی کشور میشود، بنای مبارزه با آن را گذاشتند. من به دقّت مبارزات شدید تبلیغاتی و حرفهایی را که در همان سالهای ۵۸، ۵۹ و ۶۰ دربارهی نماز جمعه میگفتند که ما هم آنها را در نماز جمعه، گاهی ذکر میکردیم و رشتههای آنها را پنبه میکردیم و تمام میشد به یاد دارم. امروز هم، همچنان ادامه دارد. اگر کسی گمان کند که نماز جمعه، به عنوان یک کانون اجتماع اجتماع در فکر، اجتماع در ممشای سیاسی، اجتماع در اهواء، در عواطف و محبتها، و اجتماع در حرکتهای عمومی از نظر دشمنان این نظام مغفولٌعنه است، اشتباه کرده است. باز هم به نماز جمعه توجّه دارند. هر چه که بتوانند، علیه نماز جمعه کار میکنند. البته کار کردن طرق مختلف دارد: طرق تبلیغاتی دارد، طرق غیرتبلیغاتی دارد، وسوسهانگیزی و وسوسهآفرینی دارد، بدگوییهای گوناگون به وسیله آدمهای غافل دارد؛ کتاب نوشتن هم دارد. بنده کتابی دیدم که در یکی از دانشگاههای کشور که مرکز اجتماع مسلمین است و متأسفانه توی مشت دشمنان اسلام و مسلمین است نوشته شده است. یک نفر در دانشگاه این کشورِ کتابی به اسم « استاد » نوشته و در آن چیزهایی را از جمهوری اسلامی مطرح کرده است که یکی از آن چیزها « نماز جمعه » است. اتّفاقاً روی همین مسألهی عبادی سیاسی تکیه میکند و میگوید: « ایرانیها عبادی سیاسی را از خودشان درآوردهاند .» ببینید از کجا ناراحتند ! ببینید روی چه چیز حسّاسند ! روی هر دویش حسّاسند؛ از هر دویش ناراحتند. نه فقط