بیانات سال 72


البته بعضی از آقایان محترم، در شهرهایی که تشریف دارند مشغول کارهای علمی هستند و تدریس می‌کنند. بسیار خوب است. اما این‌طور نباشد که یکی از وظایف خودمان را این بدانیم که تا به جایی رفتیم، اوّل یک مدرسه درست کنیم. حالا هم رسم شده است اسم « مدرسه » را « حوزه‌ی علمیه » می‌گذارند ! حوزه‌ی علمیه، در هر شهر، یکی است. یک شهر که ده تا حوزه‌ی علمیه ندارد ! در هر شهر یک مجموعه‌ی علمی وجود دارد. حوزه‌ی علمیّه، چند عالم، چند مدرسه، عدّه‌ای مدرّس و عده‌ی بیشتری شاگرد دارد. شما هم برو به آن حوزه‌ی علمیه‌ای که هست ملحق شو. این‌که حتماً باید یک مدرسه‌ی جدید در آن شهر درست کرد ولو احتیاج نباشد به نظر من روش درستی نیست. بعضی اصرار دارند حتماً یک مدرسه، از اوّل انشا کنند. نه آقا ! در این مدارسی که هست، اگر شخص برجسته‌ای در آن شهر هست، بروید از او استفاده کنید. اگر طلّابی هستند، آنها را جمع کنید؛ با آنها حرف بزنید. البته، چنانچه نیاز و ضرورت باشد، آن بحث دیگری است. بعضی از آقایان ائمّه‌ی جمعه در شهرستانها، به کارهای روحانی، اهمیت چندانی نمی‌دهند. به عکس، بعضی دیگر را اطّلاع داریم، هم ظهر نماز می‌روند، هم شب نماز می‌روند، و هم صبح. و چقدر خوب است ! بهترین کارها برای ارتباط با مردم، همین است. ما روحانی هستیم. بنده در تمام طول ریاست جمهوری در این چندین سال پیشنمازی را ترک نکردم. البته

«16»