انسانیّت را کامیاب و اقناع نمیکند. آنها مال انسان نیست. آنها یک انحراف در زندگی بشری است. امروز این را حکیمان غرب و کسانی که با چشم حکمت آمیز مینگرند، فریاد میکنند. بگذار سیاستمداران آن را پنهان کنند؛ بگذار تبلیغاتچیها، ضدّ آن را فریاد کنند؛ بگذار ندیدهها و سطحی نگرها، عمق قضیه را نفهمند و باطنها را نبینند. اما واقعیت این است. چیزی که انسان را نجات میدهد، اسلام است، معنویّت است، فضیلت است، بیاعتنایی به زرق و برقهاست. چیزی که بشر را به عدالت میرساند، خطّ مستقیم الهی است.
قدرتمندان عالم، بر پایه بیعدالتی و زور، قدرتهای خودشان را بنا کردهاند و از آنجا، با بلندگوهای قویای که در اختیار دارند، به ریش بشریّت میخندند. همه حقایق را، حقوق بشر را، عدالت را، انسانیت را، مسأله جوانان و مسأله زن را مسخره میکنند. بشریّت در سطح عالم - میلیاردها انسان؛ که از این میلیاردها، بخش بسیار مهمی هم در خود همان کشورهای غربی زندگی میکنند - زیر فشار این نظام باطل و غلط، جان میدهند. به هرکس هم میرسند، میگویند: « بیایید جزو ما شوید !» یعنی « شما هم بیایید مثل ما، به ریش بشریّت بخندید؛ حقایق را ندیده بگیرید؛ تزویر را بپذیرید .» اینها زور و تزویر را با هم مخلوط کردهاند. البته سلاح علم را هم در اختیار گرفتهاند. این هم حقیقت تلخی است. چه کسی باید در مقابل این حرکت ظالمانه و خباثتآمیز که مربوط به یک دولت و دو دولت هم نیست، بلکه مربوط به یک حرکت بسیار خطرناک در سطح عالم است که از دهها سال