بیانات سال 72


یعنی این فاصله‌ی زمانی را ندیده می‌گیرند و به سراغ قبل از اسلام می‌روند. و دلشان می‌خواهد آن به اصطلاح تمدّن را احیا کنند. غافل از این‌که گذشته‌ی مورد نظرشان نسبت به تمدن اسلامی، یک تمدّن بَدَوی بود. شما ایران را در قرون چهارم و پنجم و ششم و هفتم بعد از هجرت نگاه و چنین دورانهایی را با ایران مثلاً دوران ساسانی یا دورانی دیگر مقایسه نمایید. اصلاً اینها با هم قابل مقایسه است !؟ این علم، این معرفت، این تمدّن، این اکتشافات، این ابن سیناها، این فارابی‌ها و ... کجا می‌شود در دوران قبل از اسلام نشانی از آنها پیدا کرد !؟ ما را ضایع کردند. من آن عامل اصلی و آن میکروب اساسیِ انحطاط و ضیاع فرهنگی خودمان را در آن می‌بینم که اوّلاً گذشته‌ی ما را که عمده‌اش منبعث از اسلام و جوشیده‌ی از اسلام و تعالیم اسلام است، به فراموشی دادند و از یاد بردند. دوم این‌که، ترتیبات و شیوه‌ی غرب را که با فرهنگ بومی و فرهنگ بَدَوی و دوران کاملاً وحشیگری‌شان آمیخته بود، به این‌جا آوردند. یعنی همین فرهنگِ مدرنِ کراوات بسته‌ی اروپایی را که با این ظاهر لوکس و قشنگ، در داخل خود عناصر واضحی دارد که مربوط به دوران بدویّت است. یعنی اصلاً ربطی به شهرنشینی و تمدّن ندارد؛ و این در خورد و خوراکشان، در کیفیّت خوردنشان و در کیفیّت معاشرتشان منعکس است. اینها را عیناً به این‌جا آوردند برای این‌که تزریق کنند. البته معلوم بود که نمی‌شود ! لذا، یک چیز مخلوطِ عوضیِ بدی از آب درآمد.

«5»