بیانات سال 72


گاهی زمزمه میکنند: « چرا اینها با آمریکا مذاکره نمیکنند ؟ چرا نمیگویند ؟ چرا نمیروند حرف بزنند ؟ حرف زدن چه ضرری دارد !؟» خیال میکنند حرف زدن دو نفر آدمِ معمولی است که گوشه‌ای بنشینند و صحبت کنند. نمیفهمند این مذاکره‌ای که دشمن این قدر روی آن اصرار میکند، چه خطرات بزرگی برای جمهوری اسلامی دارد؛ که من شمّه‌ای از آنها را عرض کردم. بنده معتقدم که تکرار این حرفها از طرف آنها هم، کار بدی است. من این را عرض میکنم. این نظر بنده است. بنده معتقدم: برای رایج کردن یک گناه در عمل، یکی از راههایش این است که آن گناه را در زبانها رایج کنند. آن قدر بگویند که قبحش از بین برود ! شما قضیه فلسطین و سرنوشت شومی را که بعضی از فلسطینیها برای خودشان و ملت فلسطین قبول کردند، ببینید ! امروز این تجربه بسیار عظیم و عبرت بزرگی است. از بس مدام در گوشه و کنار، کسی چیزی گفت و دیگران به او تشر نزدند ! هی گفتند: « چه مانع دارد که ما با اسرائیل صحبت کنیم !؟» دیگر نگفتند: « دشمنِ غاصب !» نگفتند: « این دشمنِ غاصب است. این در خانه فلسطینی‌ها نشسته است. چه مذاکره‌ای !؟ مذاکره با او این است که بگویند فلان فلان شده، از خانه ما برو بیرون !» مذاکره با غاصب، این است. مذاکره با ظالم این است که بگویند: « فلان فلان شده، چرا این قدر ظلم میکنی !؟» مذاکره، یعنی این. واِلّا، مذاکره دوستانه، که بروند و بگویند و بخندند و او چیزی بگوید و این چیزی بگوید و بعد چانه بزنند، و

«12»