مرد به خصوصیّات مربوط به زنان است. این از خصوصیّات فرهنگ غربی است. و اما این فرهنگ از کجا آمده است ؟ آیا ناشی از تعالیم مسیحیّت انحرافی است ؟ آیا ناشی از عادتها و روشهای اروپایی است که انسان در تاریخ و در داستانها و در جریانات غرب آن را مشاهده میکند ؟ آیا ناشی از دستِ هدایت کنندهی بدخواهی است که اصلاً فرهنگ غرب را به این سمت پیش برده است ؟ همهی اینها قابل تحلیل است. من در آن مقام و در آن صدد نیستم که این را تحلیل کنم. واقعیت این است. امروز شما فرهنگ غربی را ملاحظه بفرمایید: بخش عمدهای از وقت زنان و مردان، مجموعاً برای جلب توجّه همگان به مسائل مربوط به زنان، مسأله زیبایی، مسأله آرایش، مسألهی مد، مسألهی جلوهگریهای زنانه و مسائل شهوتانگیز بین زن و مرد میگذرد. این، وقت عمدهای از اوقات مردم را میگیرد. این، عمدی است. این، حساب شده است. بدیهی است یک زن در نظامی که آن طور هدایت غلط و خباثتآمیز و خطرناک دارد، نمیتواند همهی استعدادهای خودش را بروز دهد. در آنجا، محیط عمومی جامعه، محیطی است که یک عدّه از زنان را به انزوا میکشاند. کمااینکه در زمان طاغوت آنهایی که سنّشان اجازه میدهد، یادشان است بسیاری از خانوادهها، بسیاری از دخترها، بسیاری از زنان خوب و با استعداد، در گوشهی خانهها ماندند و از ترقیّات محروم شدند؛ به خاطر اینکه فضای جامعه برایشان