دانشگاه باید یک محیط دینی باشد. در دانشگاه باید متدیّنین احساس کنند که فضای عمومی آنجا به آنها کمک میکند. البته تدیّن، دین، معنویّت و اخلاق، و از جمله شعب این معنویّت، همین احساسات انقلابی است. امروز کسی نمیتواند بگوید « من متدیّن هستم »، اما درتضاد با انقلابی باشد که براساس دین است. البته سلایق خاص را نمیگویم. همه سلیقهها و مذاقها، وقتی که اهل دین و معنویّتند، باید بتوانند در این محیط زندگی کنند. نباید یک فرد بر فرد دیگری فشار بیاورد که « شما حتماً این طور که من فکر میکنم فکر کن !» لذاست که تشکّلهای دانشجویی باید باشند و هر کدام کار خودشان را بکنند. همه کار کنند و همه هم خوب کار کنند. بخصوص با حضور روحانیون محترم در دانشگاهها - اگر انشاءاللَّه این شکلی که جدیداً دنبال میشود، و آنچنان که بنده آرزو میکنم و دوست میدارم پیش برود - این معنا، یعنی این جنبه معنویّت و روحانیت در داخل دانشگاه، بیشتر تأمین خواهد شد.
عین همین مسائل، نسبت به حوزه است. من درباره مسائل حوزه، حرفها و سخنها دارم و گفتهام. اما اینجا چون چهره عمومی، چهره دانشجویی است، بیشتر به دانشگاه پرداختم. لکن مسائل حوزه هم، همینطور است. حوزه هم به اینکه خود را به روز کند احتیاج دارد. حوزه علمیه قم، به عنوان قلّه حوزههای علمیه، و بهدنبال آن حوزههای دیگر علمیه، باید کاری کنند که دین خدا در بین مردم، مورد رغبت و شوق قرار گیرد. دین را آنچنان