بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
اوّلاً از خداوند متعال برای ارواح طیّبه آن انسانهای شایستهای که موضوع نزدیکی و اتّحاد دانشگاه و حوزه روحانیت را مطرح کردند و بعضی در این راه شربت شهادت هم نوشیدند - مخصوصاً مرحوم شهید مفتّح و شهید مطهّری و از این قبیل بزرگمردان - از خداوند علوّ درجات مسألت میکنم.
موضوع دانشگاه، به خودىِ خود یک موضوع مهم است؛ همچنانکه موضوع حوزه علمیه هم، به خودی خود یک موضوع اساسی و مهم است. وقتی ما « وحدت حوزه و دانشگاه » را عنوان میکنیم، بدیهی است مقصود این نیست که این دو را در عالم واقعیّت به یک چیز تبدیل کنیم. زیرا اگرچه در گذشته، در حوزههای علمیه، همان دروسی خوانده میشد که امروز در دانشگاهها خوانده میشود، اما اگر فرض کنیم آن دروس حوزههای علمیه، همان پیشرفتی را که تا امروز کرده است، میکرد، باز امروز باید به مقتضای تخصّص و تشعُّب، هر گروه کار و درس خودش را دنبال کند. پس، مقصود این نیست. مبادا بعضی همین موضوعِ به این روشنی و وضوح را ندیده بگیرند و درباره غلط بودن شعار وحدت حوزه و دانشگاه قلمفرسایی کنند.