و عصا به دست گرفته این است که دروغی جعل کنند و به او بگویند که نمیشود رفت و به قلّه رسید. وسط راه، فلان اشکال و فلان مانع وجود دارد. میرود که قلّه را فتح کند؛ یعنی هدف دارد. امّا تا بفهمد به آن هدف نمیشود رسید، دست و پایش سست میشود و از همان جا برمیگردد. پانزده سال است تبلیغاتچیهای دنیا - و امروز بیشتر از گذشته سعی میکنند ملت ایران را، که میرود تا به قلّه برسد، مأیوس کنند. میگویند: « آقا، وضع اقتصاد خراب است ! آقا، دنیا نمیگذارد ! آقا، امریکا نمیگذارد ! آقا، مردم ناراحتند !» دائم در گوش مردم این چیزها را میخوانند؛ آن هم با روشهای تبلیغاتی بسیار زیرکانه. بنده حرفهای اینها را گوش میدهم. حرفهایشان را گاهی مستقیماً گوش میدهم و بسیاری اوقات هم مینویسند یا ضبط میکنند و برایم میآورند. من میبینم اینها چه میگویند. میبینم که نشستهاند و کلماتی را انتخاب کردهاند که مردم این حرف را باور کنند ! یک دروغ مسلّم را میخواهند مردم باور کنند ! متأسّفانه بعضی در داخل، هر چه حرف میزنند برای مأیوس کردن مردم است. یا سکوت میکنند، یا اگر یک کلمه حرف هم زدند، برای این است که مردم را مأیوس کنند ! چرا مردم را مأیوس میکنید !؟ چرا به این ملت قدرتمند و شجاع، که میتواند راههای دشوار را برود و دشوارترین بخش راه را هم تا کنون رفته است میگویید: « نمیتوانید به حکومت و جامعه و نظام عادلانه اسلامی برسید »!؟