بیانات سال 72


چرا !؟ همه‌ی راهها را دشمن رفت، بلکه بتواند شما ملت را شکست دهد؛ و نتوانست. همه‌ی راهها را رفتند: راه جنگ نظامی، راه محاصره‌ی اقتصادی، راه تبلیغات، راه فحّاشی، راه تهمت زدن به مسؤولین. چقدر تهمتها زدند بعد ازاین هم، البته خواهند زد کسی باور نکرد. حرفهایی میزنند با شواهد دروغین، و مطلبی را ادّعا میکنند تا مردم را مأیوس کنند. من عرض میکنم: شما هر که هستید، هر جا هستید، در هر گوشه‌ی این کشور که زندگی میکنید و در هر گوشه‌ی این دستگاه عظیم اسلامی یا خارج از دستگاههای دولتی مشغول کارید، وظیفه‌تان این است که در حوزه‌ی امکان، مردم را امیدوار کنید. نشانه‌های امید هم بحمداللَّه زیاد است. دیدید که جنگ برای ما سخت‌ترین مشکل بود و خدای متعال چه طور مشکل را برطرف کرد ! دیدید که مشکلات مقاطع حسّاس این کشور را چطور خدای متعال با دست قدرت‌نمای خود، برای ما حل کرد ! واقعاً انسان وقتی فضل الهی را نگاه میکند، میگوید: « سبحانک یا اللَّه. سبحانک یا لا اله الاّ انت .» مرجع تقلید بزرگی از میان مردم رفت و مردم حقِّ مطلب را ادا کردند. آن تشییع جنازه، آن عزاداریها، آن تلگرافها، آن تسلیتها، آن وفاداریها. آن‌وقت عدّه‌ای توی مردم افتادند که « آقا، مرجعیّت رفت. دیگر نیست. دیگر نداریم. بعد از این، چه کنیم ؟» یک عدّه از متدیّنین را مضطرب کردند. خدای متعال، به فضل و لطف خودش،

«12»