هم آنگونه که آن روز میتوانست با شما مقابله کند، امروز نمیتواند. آن روز دشمن در خیابانهای تهران و قم و مشهد و تبریز و شیراز و بقیهی شهرها تانک میآورد و ملّت را با تانکی که از پول خودش تهیه شده بود، به آتش میبست و نابود میکرد. در همهی شهرهای بزرگ ایران، چنین حادثهای رخ داده است. در بسیاری از شهرهای کوچک و درجهی دو و سه هم از این حوادثی که در طول سالهای ۵۶ و ۵۷ و قبل از آن در سال ۴۲ اتّفاق افتاده بود، رخ داد. امروز دشمن با ملّت ایران از این غلطها نمیتواند بکند. امروز ملّت ایران، مشتش آهنین است. مگر جرأت میکنند با ملّت ایران صریحاً دشمنی یا اعلام جنگ کنند ! یک بیعقل را پیدا کردند و هفت، هشت سال با ملّت ایران به جنگ انداختند. از همه جای دنیا هم کمکش کردند. آخر هم دیدند هیچ غلطی نتوانست بکند. امروز، ملّت ایران ملّتی نیست که یک قدرت یا دولتی به خودش جرأت بدهد که به میدان جنگ نظامی او بیاید. جرأت نمیکنند بیایند؛ امّا درعینحال، کار شما تا مدّتی ادامه دارد. چرا ؟ چون دشمن اگرچه جنگ نظامی نمیتواند بکند، ولی از راههای دیگر وارد میشود. در داخل، لانه میکند. سعی میکند بین صفوف ملّت، اختلاف ایجاد کند. سعی میکند دلهای مردم را نسبت به مسؤولین کشور و جمهوری اسلامی، دچار شکّ و تردید کند.