جایی غیر خدا امید داشتیم که نمیتوانستیم با شور و شوق عرض کنیم: « یا رجاء من لارجاء له »؛ ای امید کسی که به هیچ کس دیگر جز تو امیدی ندارد ! حالا که ما در سطح دنیا به هیچ قدرتی، به هیچ دولتی، به هیچ دستگاه اطّلاعاتیای، به هیچ دستگاه نظامیای، به هیچ دستگاه سیاسیای، به هیچ مجمع عمومیای امید نداریم و از آنها جز بدی و نیش ندیدهایم، میتوانیم با خدای متعال، با خدای خودمان، با مولای خودمان، با عزیز خودمان، با محبوب خودمان، با صدق و صفا حرف بزنیم و بگوییم: « یا رجاء من لارجاء له »؛ امید ما به توست. و این است که به یک ملت قوّت میدهد. امام، اینگونه بود. آن مرد پولادینی که شرق و غرب دنیا علیه او دست به دست هم دادند و خم به ابرو نیاورد، نیمه شب، آن چنان در مقابل خداوند متعال اشک میریخت که نزدیکانشان به من میگفتند شبها که امام گریه میکند، برای پاک کردن اشکهایشْ دستمال کافی نیست؛ امام چشمانش را با حوله پاک میکند ! این قوّت از آن قوّتهاست. عزیزان من ! این قوّت را، هر چه میتوانید در خودتان پدید آورید. این ملت، اینطور است که آسیب ناپذیر میشود. این انقلاب، اینطور است که ضدّ ضربه میشود، که دیگر هیچ چیز علیه او کارگر نیست. دشمن، البته، مشغول کار خودش است. امروز دشمن، حتّی بدون حرف، با شیوهها و با لبخندهایی که به افراد سست عنصر میزند، میخواهد کاری کند که آنها فراموش کنند این نظام درمقابل قدرت استکبار ایستاده است.