دو صف است: یک صف، صف اسلام و قرآن و ارزشهای الهی و معنویت؛ که قلّه آن جمهوری اسلامی است و مسؤولینی از این نظام، که با قدرت و بدون ترس و ملاحظه، زیر این بار سنگین ایستادهاند و خوشحالند و خم به ابرو نمیآورند؛ یک صف هم، همه شیطانهای دنیا، همه خبیثهای دنیا و مجموعه رذالتهای دنیا، که آن طرف ایستادهاند. اگر کسی نیرویی دارد، باید کجا صرف کند ؟ این یک صف بندی است. اگر کسی زبانی دارد، قدرت ابتکاری دارد، کجا باید صرف کند ؟ اگر یک نفر در داخل جناح حق، یا خارج جناح حق، به این اعتبار که آنطور مبارزه را با باطل و با رذالت میکند، ببیند فلان نکته ملاحظه نشده است و فرضاً اشتباهی، خطایی و حتّی گناهی رخ داده است، بنا کند با این جناح جنگیدن، به نظر شما محقّ است ؟ آیا این، تضییع نیروی الهی، در راه کفران نعمت خدا نیست ؟! کسانی که به بهانهای، جبهه حق را تضعیف میکنند، مسؤولین را تضعیف میکنند، دولت را تضعیف میکنند، رئیس جمهور را، قوّه قضاییّه را و مجلس را تضعیف میکنند، کفران نعمت نمیکنند ؟ فلان جا، دستگاه قضایی، در فلان محاکمه، مثلاً یک حکم اشتباه داده است. فلان جا، فلان قاضی، چنین گفته است. فلان جا، فلان مأمور دولتی، فلان عمل را انجام داده است. اگر اینها را بهانه قرار دهند و عوض اینکه همه نیروها را برای مقابله با باطل صرف کنند، همان نیرو را صرف مبارزه با حق کنند، اینها کفران نعمت خدا را نکردهاند ؟!