بیانات سال 72


مؤمنین به او عبور میکردند، به تمسخر می‌پرداختند و میگفتند: ببینند نوح و یارانش، در بیرون شهری که محل سکونتشان است، به ساختن یک کشتی عظیم مشغولند !

مؤمنین به نوح، کسانی بودند که تمسخرها را تحمّل میکردند. آنها که نمیدانستند کشتی برای چیست ! آنها که از ماجرای توفان و آبی که از آسمان و زمین میخواست بجوشد، خبر نداشتند ! امّا ایمانشان آن‌قدر قوی بود که در مقابل تمسخرها و تسخر زدنها، تاب آوردند و فشار افکار عمومی قدرتمندان جامعه را علیه خود، تحمل کردند. مؤمنین نوح، مردمان فرودستی هم بودند: « الا الذّین هم اراذلنا بادی الرأی. ( ۴ )» شاید مردمان طبقه سه و چهار جامعه آن روز محسوب میشدند. حالا شما فکر کنید: جمعیت کمی، در مقابل جمعیت زیادی که پول دارند، قدرت دارند، زبان دارند، تبلیغات دارند، مورد تمسخر قرار میگیرند و اهانت میشوند، اما تحمّل میکنند. تحمّلی این چنین، ایمانی قوی میخواهد. اطرافیان نوح و مؤمنین به نوح، این ایمان قوی را داشتند. بعد که موضوع کشتی سازی پیش آمد، ایمان اینها بیشتر واضح شد: آنها بر پیغمبرشان فشار نیاوردند که « این چه کاری است میکنی !؟ برای چه در خشکی، کشتی میسازی و چرا مایه مسخره ما شده‌ای !؟» نه. همه تلخیها را تحمل کردند.

آنها کار عجیب و غریبی را شروع کرده بودند. فرض کنید در یک میدان بزرگ، وسط شهری مانند تهران که فرسنگها تا دریا فاصله دارد، یک نفر شروع به ساختن کشتی کند ! این کار، توجیهی ندارد. مؤمنین به نوح،

«5»