بیانات سال 72


« و للمظلوم عوناً .» هرجا مظلومی هست، به او کمک کن. نمیگوید « طرفدارش باش ». نه ! باید کمکش کنی. هرچه میتوانی و به هرنحو که میتوانی.

تا این‌جا وصیت حضرت، خطاب به امام حسن و امام‌حسین علیهماالسلام است. البته این حرفها مخصوص امام حسن و امام حسین علیهما السّلام هم نیست. خطاب به آنهاست؛ اما اختصاص به همه دارد.

جملات بعدی وصیت را، امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، عمومی میفرماید: « اوصیکما و جمیع ولدی .» به شما دو پسرم و به همه فرزندانم وصیت میکنم. « و اهلی .» و به همه اهل و کسانم. « ومن بلغه کتابی .» و به هرکس که این نامه من به او برسد.

با این حساب، شما که این‌جا نشسته‌اید و من که این وصیتنامه را برای شما میخوانم، همه مخاطب کلام امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة والسلام هستیم. میفرماید: « همه شما را وصیت میکنم .» به چه چیز ؟ باز « بتقوی اللَّه .» مجدداً « تقوا ». اولین وآخرین کلمه امیرالمؤمنین، علیه‌السّلام تقواست. به‌دنبال آن: « و نظم امرکم .» نظم امرتان. یعنی چه ؟ یعنی همه کارهایی که در زندگی میکنید، منظّم باشد ؟ معنایش این است ؟ ممکن است معنایش این هم باشد. نفرمود « نظم امورکم .» کارهایتان را منظم کنید. فرمود « نظم امرکم .» آن چیزی که باید منظم و محکوم نظم و انضباط باشد، « یک چیز » است. « نظم امور » نفرموده است. فرموده است: « ونظم امرکم .» انسان

«9»