میشویم واحساس مسؤولیت میکنیم؛ ولی ما نیستیم که بخواهیم وارد شویم و ملتی مثل ملت مصر را متوجّه تکالیفشان کنیم. آنها خودشان تکلیفشان را میدانند؛ خودشان آگاهند که چه باید بکنند و درست هم فهمیدهاند. ملت مصر درست فهمیده است؛ جوانان مصر درست فهمیدهاند که در مقابل حکومتی که به آرمان اسلامی و به آرمان فلسطین و به سرنوشت کشورهای اسلامی خیانت میکند، ایستادهاند. این، به ما ارتباطی ندارد. اشتباه اینها در همین است، که قوّت و نیرو و تأثیر اسلام را نمیتوانند بفهمند.
امروز شما ملاحظه کنید در بوسنی هرزگوین چهخبر است ! این بوسنی هرزگوین، واقعاً یک تابلو ماندنی است. خیانت و فاجعه آفرینی قدرتهایی که امروز به ظاهر دم از دلسوزی برای مردم بوسنی میزنند، در تاریخ خواهد ماند. مَثَل امریکاییها و بعضی از اروپاییها که فقط زبانی دلسوزی میکنند، مَثَل دو نفر است که در مقابل هم قرار گرفته باشند؛ بعد شمشیر یکی را از او بگیرند و شمشیر دیگری را تیز کنند و همین که او شمشیر را در بدن این مرد غیر مسلّح فرو برد و نزدیک است که وارد قلبش بشود، شروع کنند در اطراف او به آه و ناله کردن که « حالا چطور است دعوا را متوقّف کنیم ؟ چطور است دوا و درمان کنیم ؟ چطور است نگذاریم ؟» این حرفها، انسانهای هشیار را به خنده تمسخرآمیز وادار میکند.