ملت و کشوری، رؤسایش گوش به فرمان امریکا هستند، در این مملکت چه کار میکنند ؟ معلوم است؛ کارهایی که به نفع امریکاست، درآن کشورتصمیمگیری و اجرا میشود. ازخرید، از فروش، از تبلیغات، از بالا آوردن، از کنار زدن، از عزل و نصب و خلاصه هر کاری که به نفع آن ارباب است، در آن کشور انجام میگیرد. هر کاری هم به نفع مردم است، انجام نمیگیرد. استقلال نداشتنِ یک ملت، چنین مصیبتی است؛ که در رژیم گذشته هم اینطور بود. مهمترین مشکل این کشور در گذشته، این بود که آن رژیم - رژیم منحوس پهلوی - وابسته بهامریکا و قبل از آن، وابسته به انگلیس بود ! آنها میگفتند چه کسی بیاید بالا و نخست وزیر، یا مسؤول، یا وزیر یا مدیر شرکت نفت شود و یا فلان شغل را داشته باشد. امریکاییها که میگفتند، آن کس را مقام و مسؤولیت بالا میدادند. هرکس را هم که دشمنان خارجىِ این ملت میخواستند از صحنه کنار برود، اینها - رژیم پهلوی - همه قدرتشان را به کار میانداختند که او را کنار بزنند. در این مملکت، اگر کاری به نفع امریکاییها بود، به وسیله آن دستگاه انجام میگرفت. اگرکاری به ضرر آنها وبه نفع مردم بود، انجام نمیگرفت؛ بلکه با آن کار، مقابله هم میشد. استقلال نداشتنِ یک کشور، اینگونه است.
ملت ما مبارزه کرد و استقلال را بهدست آورد. این استقلال چیست ؟ این، مسأله مهمی است. سه نوع استقلال داریم و این سه نوع، پشت سر همند. یکی مشکل است؛ دومی از اوّلی مشکلتر است؛ سومی از همه مشکلتر