بیانات سال 72


داد و ستد و همکاری داشته باشند، مواردی را به آن کشور تحمیل میکنند. اقتصاد مستقل یک کشور، یعنی آن چیزی که کشور لازم دارد، در داخل کشور قابل تأمین باشد؛ کارخانه‌های کشور، همه کار کنند و کارگران کشور، کار را وظیفه انسانی و دینی و وجدانی خودشان بدانند. کارگر هم فقط کسی نیست که در کارخانه است. هرکس که یک کارمفید در این مملکت انجام میدهد، یک کارگر است. یک نویسنده، یک هنرمند، یک معلّم، یک مبتکر و یک محقّق، اینها هم کارگرند.

کارگری افتخار است. افتخار است که کسی کارگر باشد؛ چه رسد به آن بازوها و پنجه‌های توانا و قدرتمندی که این چرخهای کارخانه‌ها را به کارمیاندازند؛ که اگر آن بازوها نباشند، آن چرخها به کار نخواهد افتاد و ملتیکه به چنین وضعی دچار شود، روزگارش سیاه خواهد بود.

حالا ما به استقلال اقتصادی رسیده‌ایم یانه ؟ من عرض میکنم این همان است که مشکلتراست. باید تلاش کنیم. البته میتوانیم امروز ادّعای استقلال اقتصادی کنیم؛ اما به شرطها و شروطها. این، چند شرط دارد: اوّلاً این‌که در کشور، هر کس، هر کاری را که به عهده دارد، خوب انجام دهد. فرمود: « رحم اللَّه امرء عمل عملاً فاتقنه ( 1 )»؛ خدا رحمت کند آن کسی را که کاری انجام دهد و آن رامحکم و متقن انجام دهد؛ خوب انجام دهد. شما اگر یک پیچ را میگردانید و سفت میکنید، اگر یک چرخ را میچرخانید، اگر جایی یک بخیه میزنید، اگر ماشینی را

«9»