بیانات سال 72


نیست؛ اعماق جنگلهای آمازون نیست؛ شرق آسیا نیست. آن‌جا اروپاست؛ همان جایی است که دولتهایش برای سایر کشورهای عالم، حق حیات قائل نیستند؛ چون میگویند: « آنها متمدّن نیستند و ما متمدّنیم ». در همان‌جا، یک سال است که یک ملت کشتار میشود. کدام زبان میتواند بگوید بر سرِ مسلمانان بوسنیهرزگوین چه آوردند ؟! کدام قلم میتواند این را ترسیم کند ؟! کدام رسانه جهانی، کدام خبرگزاری از این خبرگزاریهای معروف دنیا، حاضر شدند بروند حقایق آنجا را بنویسند و منعکس کنند ؟! یک سال است، بزرگ و کوچک و زن و مرد و مریض و سالم و افراد و آحاد انسان، در آنجا کشته میشوند؛ لگدمال میشوند؛ به عِرض و ناموسشان تعرّض میشود؛ خانه‌هایشان خراب میشود. از اوّلِ این مدت تا به حال - که شاید یک سال هم بیشتر است - دولتهای بزرگ و در رأس آنها امریکا، فقط هر چندگاه یک بار، نگاهی کرده‌اند، یک کلمه حرفی از زبانشان صادر شده و گاهی اظهار تأسفی کرده‌اند ! من به‌عنوان آدمی که طبیعت این تمدّن مبتنی بر مادیّت را میشناسم؛ طبیعت این سیاستمداران دروغگو و دغلباز دنیای امروز را میشناسم، توقّع نداشتم که اینها بروند از مردم بوسنیهرزگوین حمایت کنند. الان هم که میگویند حمایت میکنیم، میدانم دروغ میگویند. آن روز هم که گفتند « ما صربها را محاصره دریایی میکنیم »، بنده میدانستم دروغ میگویند و نکردند.

«4»