بیانات سال 1373


کردن سنگر، عقب‌نشینی و ناامید شدن نیست؛ دغدغه‌ای سوای اینهاست که هم در خطوط مقدّم و هم در قرارگاهها، با آدم است. من هر دو جا بوده‌ام و در این عرصه دغدغه‌ی جدّی دارم. گذشته از این مسائل، امروز واقعیّتهایی وجود دارد که میخواهم راجع به آنها قدری صحبت کنم. البته هیچ پیشنهاد عملی هم ندارم. پس، از من توقّع هم نکنید که بنشینم و به شما پیشنهادِ عملی بدهم. این شمایید که باید هم پیشنهادِ عملی بدهید و هم خودتان عمل کنید. بحمدالله، همه‌ی شما مسؤولید؛ و من آن موضوعِ سیصد و سیزده نفری را که اوّل صحبتم درباره‌ی شما گفتم، مبتنی بر تعارف نبود؛ بلکه اعتقادم این است. من این اعتقاد را درباره‌ی کسانی از شما که میشناسمتان، راسختر از کسانی که نمیشناسم، دارم. لذا میخواهم با همین احساسی که درباره‌ی شما دارم، آن قلاّده‌ی معنوىِ تکلیفی را که بر گردن دارید، سنگینتر و محکمتر کنم. این تکلیف من است. اصلاً معنای تکلیف همین است؛ یعنی کُلفت را بر دوش کسی بار کردن. خدا، بزرگترین مکلِّف و انسان برترین مکلَّف است. و من به عنوان بنده‌ی خدا، میخواهم امروز تکلیف شما را سنگین کنم. لذا، برخی از واقعیّتهایی را که میدانم، میگویم. از همین حالا عرض میکنم، که خودِ شما هم این واقعیّتها را میدانید. منتها در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست. میخواهم با این‌که خودتان میدانید، باز هم بشنوید.

«5»