بیانات سال 1373


آن وزارتخانه هم، از اوّل انقلاب، خودىِ خودی محسوب میشد - گفت: « من به عهده میگیرم که شولوخف خودی است .» و الّا، مسؤولینِ فرهنگىِ نظامِ سوسیالیستىِ شوروی، مدّعی بودند چون شولوخف اهل قزّاقستان است، لذا در رمان خود، احساسات قزّاقی و بومىِ منطقه‌ی « دُن » را منعکس و القا کرده است. به‌هرحال، این نویسنده، یک ضدّ انقلاب بوده است که تبدیل به فردی انقلابی میشود و چنان رمانی را مینویسد. ما چنین کسانی را نداریم. اگرچه قبل از انقلاب هم رمان‌نویس نداشتیم؛ اما هنرمندان برجسته‌ی معروفِ آن زمان، خیلی به ندرت به انقلاب گراییدند. واقعاً به ندرت به این طرف آمدند. از آن نویسندگان معروفِ حسابی، از آن شاعران معروفِ حسابی، از آن طنزنویسان معروفِ حسابی، از آن موسیقیدانان معروفِ حسابی، از آن فیلمسازان معروف - اگر چه در این میدان، اثر چندان برجسته‌ای مثل شعر و ادبیّات نداشتیم - از آن ادبای معروفِ حسابی و از آن مطبوعاتیهای معروفِ حسابی، هیچ یک به این طرف نیامدند؛ هیچ یک ! با این حساب، سرِ اصل مطلب برگردیم. یک جبهه‌ی خودىِ خالصِ جوشیده‌ی از انقلاب که متشکّل از عناصر صددرصد خودی بود، به وجود آمد. این جبهه، حتّی از چهره‌هایی برخوردار شد که از نظام قبل به نظام اسلامی منتقل شدند و بعضی از آنها از جوانان ساخته و پرداخته‌ی انقلاب نیز خودیتر و صمیمیتر از آب در آمدند. از این چهره‌ها کسانی را داشتیم که به این جبهه پیوستند. البته نمیتوانم بگویم که در میان این چهره‌ها کسانی هم

«14»