بیانات سال 1373


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم الّلهم سدّد السنتنا بالصّواب و الحکمة. ( ۱ ) من از این‌که بالاخره چنین جلسه‌ای که از مدّتها پیش مایل به تشکیل آن بودم، برگزار شد، خیلی خوشحالم. شاید بنده با اکثر برادران و خواهرانی که این‌جا تشریف دارند، از نزدیک آشنا نباشم؛ لکن فی‌الجمله معتقدم که مجموعه‌ی حاضر، بخش مهمّی از آن سیصد و سیزده نفر « بدرِ » این روزگارند. پس بدیهی است فردی چون بنده که مرید و مخلصِ اصحاب بدر و سیصد و سیزده‌ها هستم، به این برادران و خواهران هم، به خاطر تأثیر و آثارشان اخلاص داشته باشیم. مقصود از تشکیل این جلسه، بیانِ مطلبی جدید نیست؛ بلکه در درجه‌ی اوّل نفْسِ این گردهمایی است که بنده آن را در این روزگار، لازم میدانم و هر چه زمان میگذرد، تجمّع اصحاب حق را واجبتر و فوریتر احساس میکنم. ثانیاً، به نظرم رسید بعضی از حرفهایی را که مکرّراً به ذهن بنده می‌آید و گاهی آنها را با فردفردِ دوستانی که در این صراطند در میان میگذارم، امروز در این جمع عرض کنم. البته ما وقتِ جلسه را هم موسّع قرار داده‌ایم، تا بعد از عرایض بنده، برادران و خواهرانی که میخواهند مطلبی بگویند، مجال و فرصت داشته باشند؛ تا شاید

«1»