سالها بیهوده با هم دعوا کردند که خوشبختانه و به فضل پروردگار، چندی است آتش نزاع بین آنها فروکش کرده است. آن دعواها به شدت قبل نیست. بحمدالله خیلی کم شده و تقریباً نزدیک به نبودن است. این دوگانگی، در محیط هنری و روشنفکرىِ انقلابی و خودی هم پدید آمد. عدّهای بیهوده شروع به دادنِ شعارهای آن دعواگرها کردند؛ در حالی که هیچ وجه و دلیلی نداشت. البته اینجا تقصیر از سیاسیّون بود. آنها فکر میکردند بد نیست حرفهای خودشان را در این محیط هم مطرح کنند. دیگر نمیفهمیدند، وقتی مینشینند و مثلاً بدگویىِ فلان شخصیت را میکنند، به نوعی، از نظام بد میگویند. نمیدانستند وقتی چنین حرفهایی میزنند، در درونِ مخاطبشان چه چیز فرو میریزد. از این کارها هم شد. ولی خوشبختانه، آن عامل، امروز یا نیست یا خیلی کم است. عامل دیگر که امتحان بسیار بزرگی بر سر راه همه است، عامل دنیا و جلوههای فریبندهی آن بود. در جبههی خودی، برخورداری مادّی کم و امکانات ناچیز بود. جلوههای دنیا پر جاذبه است و چشمها و دلها را میفریبد؛ چنان که بعضی از کسان را فریفت. « دنیا » هم که میگویم، فقط پول و خانه و خودرو شخصی نیست. چیزهای دیگر هم هست. اسم درکردن، تعریف شنیدن، ستایش شنیدن، تمتّعات ناروا و نادرستِ جنسی و همهی امکاناتی که نفسِ انسان آنها را میخواهد، دنیا و جلوههای آن است.