همان مقدار که عناصر جبههی مذکور آزادی و امکانات و قهوهخانه رفتن و کافهنشینی و شبگردی دارند، به همان مقدار هم از کارشان باز میمانند. وقتی شبها تا ساعت سه بامداد نشستند و نوشیدند و عربده کشیدند، روزها نمیتوانند سرِ وقت، مثلاً در فلان جلسه حاضر شوند. اما اینجا که این خبرها نیست، شبها زودتر میخوابند تا روزها به کاروبارشان برسند. پس، اینجا به همین نسبت، وضعش بهتر از خارج است. آن وقت همین عناصر، از وضع جبههی خودی سوء استفاده میکنند. البته در بین عناصر جبههی مقابل - همان عناصری که گفتم بیهمّت و بیعرضه و ترسویند و جرأت اقدام ندارند و حاضر نیستند در میدان بایستند - آدمهای هفتخط هم پیدا میشوند. از آن هفت خطهای بزرگپاىِ حسابی که وقتی در محیطِ امن و امانی مینشینند، اگر بخواهند حرف بزنند، خوب حرف میزنند؛ موقعیتها را خوب میسنجند؛ خوب میتوانند اشخاص را زیر ذرّهبین بگذارند و ضعفها را ببینند، و خوب هم استفاده میکنند. اینها از ضعفهای جبههی خودی - اینجا دیگر منظورم از « جبههی خودی » فقط جبههی روشنفکری و هنر نیست؛ بلکه کل جبههی سیاسی و فرهنگی نظام است - خوب استفاده میکنند. تا کوچکترین مشکلی، مثلاً در زمینهی فلان حادثه در کشور پیدا شود، اینها فوراً از آن برای تضعیف ارادهی عناصرِ مؤمن و خودی استفاده میکنند. تا عنصر ضعیفی پیدا شود، سعی در جذب و کشاندن او به طرف خودشان دارند. اما تا یکی از عناصر ما