میکنیم، کار بدی هم نیست. امروز همهی جوامع دنیا، گرفتارىِ اقتصادی دارند. حتّی همان کسانی که سعی میکنند فشارهای خودشان را هم به ما منتقل کنند، از این بابت گرفتارىِ سختی دارند. البته ما هم بیگرفتاری نیستیم. لکن بنده، در باب اقتصاد، هیچ دغدغه و نگرانی ندارم. با این حال، غمی در دل دارم که غمِ گرفتارىِ گرفتاران و طبقات ضعیفِ جامعه است. بالاخره هر کس که بخواهد اسلامی فکر و احساس کند، این غم را دارد. اما در کنار این غم، امید نسبتاً درخشانی هم دارم که انشاءالله مسؤولینِ کشور بتوانند مشکلاتِ اقتصادىِ جامعه را حل کنند. آنطور که برنامهها نشان میدهد، به نقطهی حلّ مشکلات هم - هرچند نه در کوتاه مدّت - خواهیم رسید. امروز در زمینههای اقتصادی، حرکت خوبی آغاز شده است. کسی که در چنین مسائلی اهل بصیرت باشد و خوشبینانه نگاه کند، اگر از شعارهای روزنامهای و متلکگوییهایی که در گوشه و کنار میشود و نیز از بعضی ابراز عصبانیتهاىِ ناشی از ندانستن واقعیّات یا ندانستن مسائل کشور و مسائل اقتصادی بگذرد، خواهد دید که کارِ خوبی در شرف انجام شدن است. اما بههرحال، آن غمی که عرض کردم، نسبت به طبقات ضعیف جامعه، در دلهای ما هست. و اما در عرصهی فرهنگ، بنده به معنای واقعىِ کلمه، احساس نگرانی میکنم و حقیقتاً دغدغه دارم. این دغدغه