بیانات سال 1373


مثلاً یک وقت میدیدیم که رسانه‌های دشمن، حساب شده و روی مقاصدی، از یک شخص که در جمهوری اسلامی مسؤولیتی داشت، تعریف میکردند ! این تعریف، ایجاد تردید میکرد که « هان ! چه شد !؟ چرا تعریف میکنند !؟ نکند حادثه‌ای در شُرف تکوین است !؟» خوب؛ اگر افرادِ مردّد، صبر میکردند، بعد از گذشت دو، سه سال معلوم میشد که آن تعریفها تبدیل به دشنام شده است ! کمااین‌که امروز هم میبینید از این کارها هست. منتها آن ضربه، کار خودش را میکرد. این هم یک عامل بود که بعضی از نیروهای خودی را به واسطه‌ی عللی موجّه یا غیر موجّه، در مواردی دچار چنین تردیدهایی کرد. در واقع، یکی از عوامل سایش در جبهه‌ی خودی همین عامل بود. من بعضی از نوشته‌های جنگ را که میخواندم - و بعضاً هم میخوانم - میدیدم مثلاً فلان برادرِ جبهه‌اىِ بسیجىِ مؤمنِ خوبی که درباره‌ی جنگ، داستان یا خاطره نوشته است، فرض کنید در سفری که به تهران آمده، از چیزی آزرده شده است؛ آن هم در زمانِ امام. بنده که غالباً در حواشی کتابهاىِ مورد مطالعه‌ام، چند سطر به عنوان یادداشت مینویسم، در جاهایی از این نوشته‌ها و کتابها هم، یادداشتی کرده‌ام. دلیلی که آن برادر را دچار - اگر نگوییم سرخوردگی - تردید کرده بود، واقعاً دلیل نبود. بلکه - همان‌گونه که گفتیم - صرفاً ناشی از احساس بود.

«24»