بیانات سال 1373


« والاستغفار یقطع تینه »؛ استغفار هم شاهرگش را میزند ( همان تعبیر کنایی، که در فارسی هم هست ). پس، از جمله عواملی که شیطان را نابود میکند، استغفار است. استغفار یا طلب مغفرت از پروردگار، که در قرآن هم بارها آمده و در هر جایی خصوصیّت و ثمره‌ای برای آن ذکر شده است. این روحِ استغفار و طلبِ مغفرت، چیز مهمّی است؛ زیرا به معنای توجهِ انسان به خطاهای خود است. کسی که خود را عاری از خطا و اشتباه و گناه میبیند و خیال میکند که کار بدی انجام نداده است، به فکر استغفار نمیافتد. نفْسِ توجّه به استغفار، به این معناست که ما دچار خطا، کمبود، گناه، تخلّف، قصور و تقصیر هستیم.

این، برای هر انسانی لازم است؛ زیرا به طور طبیعی، هیچ انسانی نیست که دچار ظلم و گناه و تقصیر نباشد. « ولو یؤاخذ اللَّه النّاس بظلمهم ما ترک علیها من دابة .»( ۸ ) خدای متعال، از بندگان اغماض میکند والّا اگر بنا بود که به خاطر ظلم، بندگان را مؤاخذه کند، یک نفر بر روی زمین نمی‌ماند: « ما ترک علیها من دابّة .» قهراً دابّه انسانی مراد است؛ چون بحث بر سرِ انسانهاست. بنابراین، دائم خطاهای گوناگونی از ما صادر میشود که غالباً ناشی از هواىِ نفس و مقداری هم ناشی از جهالتها و کوتاه بینیهای ماست. پس، توجّه به استغفار، توجّه به گناه است و لازمه توجّه به گناه، تصحیح عمل است و هر انسانی، باید دائماً خودش را تصحیح کند. اگر این حالتِ

«8»