مقدار سند، خیلی عالی است. البته « محمّدبنمحمّدبناشعث » توسیخ شده و بعضی از روایات قبل و بعد او، برای برخی مورد تردید است. لکن مرحوم « حاجی نوری » ( ۲ ) و بعضی دیگر از بزرگان، اصرار دارند که این سند جزو اسناد خوب است. همچنین مرحوم « شیخ آقا بزرگ تهرانی » ( ۳ )، از مرحوم آقای « آخوند » ( ۴ ) نقل میکند که ایشان در مجلس استفتائشان میفرمودند « هیچ فقیهی نمیتواند قبل از دیدن کتاب مستدرک حاجی نوری رحمةاللَّهعلیه فتوا بدهد .» برای اینکه فحص از معارض و حجّت و اینها، متوقّف بر این کتاب است و اصل کتاب « مستدرک »، همین « اشعثیّات » است که البته بعدها از منابع و کتابهای دیگر، روایات زیادی را به آن اضافه کردند. بنابراین، بعضی روایات « اشعثیّات » را با همین سندی که عرض شد، کاملاً مورد قبول قرار دادند. حال اگر کسی آن سند را قبول دارد و آن را معتبر میداند - که ما قبلاً بحث کردیم و گفتیم بعید هم نیست که اینطور باشد - آن وقت روایات « فضلاللَّه بن علی راوندی » که در کتاب « نوادر » نقل شده، دیگر معتبر است.
خوب؛ حالا این سه روایت اخلاقی را با این مقدّمه عرض میکنیم تا انشاءاللَّه مورد توجّه قرار گیرد. مرحوم مجلسی، اینجا چند روایت را از کتاب « نوادر » نقل میکنند که من امروز سه موردش را به مناسبت شروع درس، عرض میکنم. یکی از این روایات این است: « قال رسولاللَّه صلّیاللَّهعلیهوآله: السّابقون الی ظّل العرش، طوبی لهم .» خوشا به حال کسانی که به سایه عرش سبقت میجویند. چون عرش الهی یک امر معنوی و حاکی از حدّ