کمتر نیست. پس، شیطان یک معنای عام است. خوب؛ چه عاملی این را از ما دور میکند ؟ « قال: الصوم للَّه یسود وجهه »؛ روزه چهرهاش را سیاه میکند. علّتش هم این است که صوم و روزه، طغیان غرایز گمراه کننده جسمانی را سرکوب میکند و جلو طغیان آنها را میگیرد. « و الصّدقه تکسر ظهره » و صدقه پشتش را میشکند؛ چون صدقه، گذشت و اغماضِ مهمّی از مایملک انسان است.
این هم مهم است: « والحب فی اللَّه تعالی و المواظبت علی العمل الصّالح یقطع دابرة .» این دو، مهمتر از آنهاست. یکی « حب فیاللَّه » است. یعنی انسان عواطف، بخصوص محبّت خودش را در جهت الهی هدایت کند. اگر کسی را دوست دارید، این محبّت برای خدا باشد، نه برای دنیا. محبّت را در آنجا خرج کنید که برای خدا باشد. البته روایات « الحب فی اللَّه والبغض فی اللَّه » روایات بسیار مفصّلیاند. در « کافی » و در دیگر کتب هم، بابی مفصّل درباره این صفت هست.
« و المواظبت علیالعمل الصّالح .» مهم این است که انسان از عمل صالح مواظبت کند. یعنی در انجام عمل صالح استمرار داشته باشد. « والدّوام فی الاتّصال بخدمتک » ( ۷ ) که در دعای کمیل میخوانیم، یعنی انسان دائماً متّصل به خدمت پروردگار باشد. این استمرار و تداوم، خیلی مهم است. اگر این دو، که یکی جنبه قلبی و عاطفی و دیگری جنبه عملی دارد، حاصل شد، « یقطع دابره »؛ یعنی ریشه شیطان را میکَند یا آن را نابود میکند.