به شهرت و اجماع تکیه میکند. در عین حال، این مرد، داراىِ افکارِ نو و جدید است. ایشان فتاوایی دارد - یا آنجاها هم که به فتوا نرسیده، حرفهای نزدیک به فتوا دارد - که شاید قبل از ایشان، احدی از فقها نگفته است، یا لااقل معروف نیست. یکی همین مسأله « جهاد ابتدایی در زمان غیبت » است، که مشهور و معروف بین فقهاىِ متأخّر این است که « مشروع نیست .» اما ایشان طوری بحث میکند که نتیجه این میشود که « مشروع است .» خوب؛ این نوآوری است. در مسائل گوناگون، مرحوم صاحب « جواهر » همینطور است. فقیهی میتواند الگو، برجسته و بزرگ باشد، که دارای چنین روحی باشد. مرحوم آیةاللَّه بروجردی رضواناللَّهعلیه که در زمان خودش قلّه فقاهت شیعه شد، از این قبیل بود. امام رضواناللَّهعلیه از این قبیل بود.
در حوزهها باید روح تطوّر علمی و فقهی وجود داشته باشد. حالا یک وقت به قدر فتوا مواد آماده نمیشود. خوب؛ نشود. بحث علمی را بکنند. من میبینم گاهی چند نفر در یک بحث فقهی، حرف جدیدی را مطرح میکنند. بعد، از اطراف به اینها حمله میشود که « شما چرا این حرف را زدید !؟» در این اواخر، بعضی از فقهای فاضلِ خوبِ دارای فکرِ نو، بعضی از حرفها را مطرح کردند که مطرح کردنش ایرادی ندارد. در حوزه علمیه، باید طاقتِ شنیدنِ حرفهای جدید، زیاد باشد؛ ولو به حدی نرسد که این فقیه فتوا بدهد. ممکن است دیگری، چیزی بر آن