ضایعه و خسارت است. اما خدای متعال، با آن، وسیله و میدان ساخت و ساز روحیهها را در اختیار جوانان این مملکت گذاشت. میدانِ کار بود. حالا بعد از جنگ است و روحیهی جهاد و مبارزه، میدانِ عملی ندارد. اگر این روحیه، به سمت سازندگی کشور، به سمت امربهمعروف و نهی از منکر و به سمت حضور در صحنههای انقلاب هدایت شود، خوب است. اگر نشد، به یک روحیهی ضدّ جهادی تبدیل خواهد شد. این، از آن جاهایی است که نقطهی حملهی دشمن است: روحیهی جهاد را بکوبد و سعی کند که مجاهد فیسبیلاللَّه را از جهاد گذشتهی خود پشیمان کند. این قبیل کارها که دشمن میکند، تهاجم اوست. بنابراین، در تعبیر دوم، تهاجم فرهنگی عبارت است از اینکه دشمن از طرق مخصوص خود، حمله به امّهات عقاید و پایههای فرهنگی جامعه را شروع کند، تا آنها را در دلها سُست کند. فرض بفرمایید مسألهی زهد و پارسایی و حتی اعتقاد به اصلِ ولایت و از این قبیل را مورد حمله قرار میدهد. خوب؛ این هم نشان میدهد که موضوع نماز جمعه و خطبهی جمعه، چقدر حائز اهمیت است. پس، این بحثِ اوّل ما شد. موضع خطبه و نماز جمعه، یک موضع و سنگر بسیار کارآمد در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن است. این، جزو عزیزترین و گرانبهاترین دستاوردهای انقلاب است و باید قدرش را دانست. این را آقایان ائمّهی محترم جمعه در درجهی اوّل، و آحاد مردم در درجهی بعد، باید مورد توجّه قرار دهند. البته ترکیب خطبهها هم آنطور که در