بیانات سال 1373


را گذراندیم. بنده زمان جنگ میرفتم بعضی از کارخانه‌ها را نگاه میکردم. اگر میگفتند کارخانه‌ای شصت درصد کار میکند، ما خوشحال بودیم. حالا چنین کارخانه‌ای نداریم. یعنی کارخانه‌ها صددرصد، یا قریب به آن کار میکنند. یک رشته هم این است که مثلاً صادرات غیرنفتی را زیاد کنند. حالا من نمیخواهم در تفاصیل وارد شوم. آنها را ان‌شاءاللَّه یا خواهند گفت، یا گفته‌اند و میدانید. لذا، بنده از مبانی نگرانی ندارم. تنها نگرانی من از لحاظ اقتصادی، وضعِ طبقه‌ی محروم کشور است؛ چه آن کسانی که حقوق بگیرند، چه آن کسانی که حقوق بگیر نیستند و از لحاظ کسبْ ضعیفند؛ چه در شهرها و چه در روستاها. این تنها نگرانىِ ماست که در آن سیاستها در کوتاه مدّت تأمین نمیشود و باید فکر دیگری کرد. لذاست که ما دائماً به مسؤولین کشور تأکید میکنیم که آن فکر دیگر را برای محرومین و فقرا بکنند. بخشی از سفرهای خودِ من هم به‌خاطر تأمین این جهت است تا کارهای ریز و گسترده انجام شود و گره‌های ریز از کارِ مردم باز شود؛ زیرا در کارهای درشت و بزرگ، گاهی این کارها مغفولٌ‌عنه واقع میشود. بنابراین، در زمینه‌ی مسائل اقتصادی هم بنده نگرانىِ اساسی ندارم، جز این‌که نگرانِ وضعِ طبقه‌ی ضعیفم که باید فکری برایشان بشود. لکن اساس تحرّک اقتصادی کشور، اساس مستحکمی است. پس، مقوله‌ی سیاسی و اقتصادی را گفتیم؛ میمانَد مقوله‌ی فرهنگی.

«6»